زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

فرشته کوچولوی خدا

دخمل شیرین زبون

سلام عسلکم الهی فدات شم که روز به روز داری نازتر و دوست داشتنی تر میشی تازگیا هر کلمه ای که میگیم میخوای دنبالمون تکرار کنی الهی فدای حرف زدنت بشم شیرین زبون مامان فرهنگ لغات خانم طلا مامانو .......... مامان بابا نی نی دایی عمه آبوده........... آب بده ببه ده......... غذا یا شیر بده دادر...........چادر ممد.........محمد عمم..........عمو نانا............ نانای ماما لیلی.......ماماان لیلا لو.......لوبیا جا....جارو تو......ترش دا......داغ و.....                       اینم  عکسای زهرا خانم ...
27 دی 1390

امان از این هوای آلوده...

سلام نازنینم یک ماهی میشه که هوا خیلی آلوده شده و متاسفانه بارندگی هم نمیشه منم از اونجایی که خیلی از مریض شدن نازگلم بیزارم خیلی مواظبت بودم تا جاییکه میشد بیرون نمیرفتیم حتی اگه متوجه میشدم تو مهمونیها کسی سرماخورده سعی میکردم اونجا نرم تا از ویروسها دور باشیم از اونجایی که میگن "از هرچی بترسی سرت میاد" متاسفانه علی رغم مراقبت های شدید ویروس بدجنس افتاد به جون نازگلم و دوهفته ای درگیرش بودیم البته خدا رو شکر ویروسش با تب زیاد همراه نبود(آخه من خیلی از تب میترسم) فقط یه روز اونم نیم درجه تب داشتی ولی سرفه های خلطی شدید به همرااه آب ریزش بینی .....که خدا رو شکر تموم شد و الان سالم و سرحالی خدای مهربون بارون رحمتت را بر م...
21 دی 1390

کریسمس مبارک

عسلکم سلام زن عمو فهیمه خیلی باسلیقه و خوش ذوقه از یک ماه پیش وسایل درخت کریسمس رو تهیه میکرد و یه درخت خوشکل درست کرد، شما رو بردم تا با درخت کریسمس عکس بگیری ولی به هیچ طریقی نتونستیم ثابت نگهت داریم تا عکس بگیریم نمیشد من و زن عمو هم فقط تند تند عکس گرفتیم از عکسایی که خودم با دوربین گرفتم هیچ کدوم فایده نداشت ولی یه چند تا عکس زن عمو با گوشیش گرفت که بد نشده ...  بقیه در ادامه مطالب....   ...
12 دی 1390

تشکرانه...

دیروز عمه طاهره جونمون از تهران اومد و هممونو سورپرایز کرد، عمه طاهره هر وقت میاد به همراه خودش کلی شور و شادی میاره   آخه عمه طاهره خیلی مهربونو پر انرژیه عمه به همه زنگ زد و گفت یه مهمونی عصرونه داریم و همه رو دعوت کرد خونه عزیز، خلاصه از ساعت ٤ بعد از ظهر تا حدودای ٨ شب اونجا بودیم و کلی خوش گذروندیم (فکر نکنید مهمونیمون مجلس لهو و لعب بوده ها)   عمه جون یه عالمه ممنون به خاطر همه لطف و مهربونیهات عمه جون خیلی دوست داریم خدا جون عمه مهربون و خونواده عزیزش همیشه شاد و سالم و پر انرژی باشن ...
9 دی 1390

زهرای شیطون بلا

سلام خانم شیطون بلا بله خانمی خیلی شیطون شدی و در عین حال لجباز اگه خواستی یه کاری رو بکنی به هیچ طریقی نمیشه جلودارت شد، با اینکه کتاب "چگونه به کودک خود نه بگوییم" رو خوندم ولی اصلا نمیشه راهکاراشو عملی کرد اینقدر جیغ میزنی که همه مجبور میشن گوش به فرمانت بشن یکه از نمونه هاش چند شب پیش بود که چون بابایی درس داش اومدیم بالا و شما اراده کردی بری سراغ کمد کتابای مامان و .....ادامه ماجرا به روایت تصویر..... تصمیم گرفتم بذارمت تو کمد و در رو تا جاییکه میشه ببندم تا تنبیه بشی..... این هم عکس العمل زهرای بلا.. دیگه حرفی برای گفتن ندارم چون این عکس کاملا گویاست که چقدر این کار من اثر تربیتی روی شما گذاشت ...
7 دی 1390
1